نمیدانم کدام درد بزرگتر است...
دردی که آن را بی پرده تحمل میکنی!!!!!!!!
یا دردی که به خاطر ناراحت نکردن
معشوقت در دلت میریزی و تاب نمیاوری
نمیدانم کدام درد بزرگتر است...
دردی که آن را بی پرده تحمل میکنی!!!!!!!!
یا دردی که به خاطر ناراحت نکردن
معشوقت در دلت میریزی و تاب نمیاوری
دلم آغوشت را میخواهد
تا در آن آرام و رام
گوش کنم به صدای قلبت
و زندگی کنم
در هوای نفس هایت
و عاشق تر شوم
و نفس هایم به شماره بیفتند
و بیقرار تر شوم...
دلم میخواهد
باز
تو باشی
و من
همین و بس...!
چرا هیشکی اینجام نمیاد پیشم؟!؟
چرا من این قدر تنهام؟!
چرا تو هم خیلی وقته پیشم نیستی؟!
به خدا اگه اون منو می خواد من نمی خوامش.....
فقط یه ذره دلم واسش می سوزه که تو
هم نمی دونی و نمی خوام هم بدونی!!!
من تورو می خوام...
مال خودمی...
دلم واسه لبات یه ذره شده.....
عاشقم بمان تاابد
دل نازک من
با اولین دوری
پاره خواهد شد
پس زنجیری ازعشق برایم بباف
میخواهم زندانی ابد قلبت باشم
برای دل خودم می نویسم
برای دلتنگی هایم
برای دغدغه های خودم
برای شانه ای که تکیه گاهم نیست
برای دلی که دلتنگم نیست
برای دستی که نوازشگر زخم هایم نیست
برای خودم می نویسم
بمیرم برای خودم که اینقدر تنهاست
ایـــن روزها تـــنها هنـــر ادمها
دل شــکستن اســـت...
میگی این یکی
با بقیه فرق داره
اشتباه نکن این فقط بازیـــگر
بهــتریه!
دریا....
غروب.....
قهوه.........
ساحل تنها........
اینها رویای من با تو است ...... خدایا نگذار این رویا برایم عقده شود...................
دوستش دارم ولی حسی به من میگوید رسیدن به او امکان ناپذیر هست..............